آذین صبائی، مدرس و مترجم زبان انگلیسی، در سال 1372 در رشت به دنیا آمد. وی مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشتهی آموزش زبان انگلیسی از دانشگاه گیلان گرفته و سالها به تدریس آیلتس پرداخته است. ترجمهی او از نمایشنامهی لذت خنده، اثر نوئل کارد، نخستین فعالیت وی درزمینهی ترجمهی ادبیست. صبائی از اولین مترجمانی است که آثار کارد را از انگلیسی به فارسی برگردانده است. صبائی مشغول ترجمهی آثار دیگری از درامنویسان آمریکاییست که بهزودی توسط انتشارات لوح دانش منتشر خواهند شد.
ادوارد باند، شاعر، نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس، کارگردان و تئوریسین تئاتر در سال 1934 در لندن متولد شد. او در شش دهه فعالیت حرفهای خود، بالغ بر پنجاه نمایشنامه نوشته است. نجاتیافته و جادهی باریک به شمال دور از مهمترین آثار اوست. در سال 2010، در لندن و بهمنظور بزرگداشت او، شش نمایشنامه از وی که هر یک از یک دهه از فعالیت هنریاش انتخاب شده بودند، بهطور همزمان، به روی صحنه رفتند. باند برای نشاندادن عریان خشونت بر روی صحنه مشهور است.
امید آلآقا، نویسنده، مترجم ادبی و ویراستار، فارغالتحصیل مقطع کارشناسی ارشد رشتهی حقوق و دانشآموختهی کارگردانی-بازیگری از کانون آموزشهای هنری سمندریان است. بازی در نمایشهای دست بالای دست، جشن تولد، رستاخیز ما مردگان، آه، پدر، پدر بیچاره... و... همچنین کارگردانی نمایش کارول برای مجموعهی تئاتر شهر از سوابق نمایشی او در اوایل دههی 80 است. وی شش عنوان از سریمجموعهی افسانههای کهن (از گروه چرخ خورشید انتشارات لوح دانش) را به شعر انگلیسی برگردانده و بیش از ده نمایشنامه ترجمه کرده که برخی از آنها را با اجازهی مؤلف و صاحب اثر توسط ناشران مختلف منتشر کرده است. تاکنون آثار بسیاری به سرپرستی، زیر نظر یا با ویرایش او به چاپ رسیدهاند. انتشارات لوح دانش در حال آمادهسازی آثار تألیفی او برای چاپ است.
سرنوشت خانوادهی من با تبعید ناخواسته و مهاجرت گره خورده است. جایی به نام تایی در جنوب شهرستان خرمآباد خاستگاه خانوادهی من است. پدربزرگم بر اثر یک اجبار که مجالی برای گفتن آن نیست، از تایی به پشتکوه ایلام مهاجرت میکند. هنگام کوچ اجباری و تبعید ناخواستهی لرهای پشتکوه به خراسان (تربتحیدریه و...) توسط پهلوی اول، پدرم که خردسالی بیش نبوده به همراه برادران خود شبانه به سمت شمال خوزستان میگریزد. نیم قرن بعد، من که تهتغاری خانوادهام در تاریخی که هیچ کس به درستی از سال، ماه و روزش آگاه نیست، در روستایی به نام قلعهی بابو به دنیا میآیم. در شناسنامهام تاریخ تولدم را یک فروردینماه 1357 نوشتهاند که به گواه بزرگترهایم بیشک این تاریخ زادروز من نیست. خواندن و نوشتن را از "دبستان «آرزو»یِ روستایی در دل بیشههای بالارود به نام زاویه مشعلی فراگرفتم و پس از آن تحصیلات خود را در شهرستان شوش ادامه دادم و در سال 1375دیپلم گرفتم. سال 1376 به سربازی رفتم و پس از دوران سربازی پایم به محیطهای فرهنگی-هنری باز شد. سال 1381 وارد دانشگاه شدم و سال 1385در مقطع کارشناسی رشتهی زبان و ادبیات فارسی فارغالتحصیل شدم . از کودکی تا سال 1388فعالیت اول من در زمینهی کشاورزی و کشتوزرع بوده و فعالیت هنری برایم شکلی جدی نداشت. سال 1388 به تهران مهاجرت کردم و پس از آن تا به امروز بهصورت جدی و متمرکز نمایشنامهنویسی را دنبال کردهام. سال 1395 در جایگاه دانشجوی کارشناسی ارشد رشتهی ادبیات نمایشی پایم دوباره به دانشگاه باز شد. در اوایل دههی نود به تشویق محمد یعقوبی که آن روزها عضو هیاتمدیرهی کانون نمایشنامهنویسان و مترجمان تئاتر ایران بود، عضو این کانون شدم و تا به امروز در سه دوره بهعنوان بازرس کانون و سه دوره به عنوان عضو هیاتمدیرهی کانون به فعالیت صنفی مشغولم.
رضا شیرمرز، نمایشنامهنویس، مؤلف، مترجم، پژوهشگر، شاعر و خوانندهی کلاسیک است که بیش از 30 جلد کتاب تألیفی و ترجمه در کارنامهی خود دارد. او با ناشران برجستهی ایران همچون قطره، ققنوس، نمایش، آهنگ دیگر و... مرکز هنرهای نمایشی، جشنوارهی بینالمللی تئاتر فجر، شبکههای مختلف رادیو مانند فرهنگ، جوان، تهران... همکاری داشته، با روزنامهها و مجلات معتبر ایران مانند کلک، شرق، پایاب، کارنامه... در قالب مقالهنویسی یا مصاحبه همکاری کرده و جوایز ملی متعدد و معتبر نمایشنامهنویسی و پژوهشی در حیطهی تئاتر دریافت نموده است. رضا شیرمرز آواز سنتی را نزد استاد رضوی سروستانی و آواز کلاسیک را نزد اساتید محمد نوری و علیرضا شفقینژاد آموخت. به دلیل محدودیتهای موجود تا امروز او تمایلی به فعالیت در عرصهی موسیقی، بالأخص آواز نداشته، اگرچه ترانهها و قطعات متعددی را برای ارائه آماده کرده بود. رضا شیرمرز به زبانهای فارسی، ترکی، انگلیسی و یونانی آواز میخواند.
شاعر، رماننویس و نمایشنامهنویس. متولد 1357 در تهران. مؤسس و سرپرست گروه فیلم و تئاتر «و ناگهان» و از شاگردان کارگاه شعر و قصهی دکتر رضا براهنی در دههی هفتاد شمسی است. او از اواخر دههی هفتاد تا به امروز، در کنار نوشتن، طراحی، دراماتورژی و کارگردانی دهها نمایش برای صحنه و رادیو، بیشتر زمانش را برای تعلیم تئاتر، شعر، قصهنویسی و نقد ادبیات و هنر، در راه کشف و پرورش استعدادهای جوان گذارنده است.
سعید رزاقی تصویرگر باسابقه و شناختهشدهی زاده بابل است. او با مجلات و نشریات مختلف و مهمی همکاری کرده و آثارش جوایز بینالمللی بسیاری برده است. آموزش طراحی، تصویرگری، کمیکاستریپ (پینما) و داوری جشنوارههای مختلف از دیگرفعالیتهای اوست. رزاقی 44 عنوان کتاب کودک برای انتشارات لوح دانش تصویرگری کرده است.
علیرضا دوراندیش (زادهی چهاردهم مرداد 1349 منوجان در جنوب استان کرمان) مترجم، نویسنده، شاعر و روزنامهنگار ساکن شهر کرمان است. وی دورهی دبستان و راهنمایی را در زادگاهش سپری کرد و برای تحصیل در دورهی دبیرستان به بندرعباس رفت. بعد از پایان دورهی متوسطه در رشتهی مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس قبول شد و مدارک کارشناسی و کارشناسیارشد خودش را در همین رشته و از همین دانشگاه کسب کرد. آثار و ترجمههای وی عبارتاند از مینوجهان (نشر فرهنگ عامه 1394)، پل سنلوئیس رِی نوشتهی تورنتون وایلدر (نشر افراز 1394)، بیسایگان نوشتهی فرانسواز ساگان (نشر نون 1394)، فِیِستا نوشتهی ارنست همینگوی (نشر نون 1395)، زن آندروس نوشتهی تورنتون وایلدر (نشر نیماژ 1396)، آخرین رُز کشمیری نوشتهی باربارا کِلِوِرلی (نشر قطره 1397)، راز رومی نوشتهی ویکتوریا لی (نشر کلک زرین 1399)، نفوذ به لانهی خرگوش نوشتهی پابلو ویلالوبوس (نشر نون 1399). تاکنون «بیسایگان» به چاپ چهارم، «فیستا» و «آخرین رُز کشمیری» به چاپ سوم و «زن آندروس» و «نفوذ به لانهی خرگوش» به چاپ دوم رسیدهاند.
فرانک صبائی در سال 1362 در رشت متولد شد. او مدرس نمایشنامهنویسی و کارگردانی تئاتر است. وی دارای مدرک کارشناسی از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد از دانشگاه آزاد تهران در رشتهی کارگردانی نمایش است. در سال 1392، در جشنوارهی تئاتر دانشگاهی، صبائی نفر برگزیدهی کارگردانی و طراحی صحنه برای نمایش روز مرگ در داستان هملت شد، همچنین در سال 1394 ، موفق به کسب لوح تقدیر گریم و کاندیدای طراحی لباس در جشنواره فجر برای نمایش ادامهی مطلب شده است. کتاب دراماتورژ در تئاتر ایران اثر تألیفی وی و نمایشنامهی لذت خنده اولین اثر ترجمهی اوست.
سِر نوئل کارد، نمایشنامهنویس، بازیگر و آهنگساز انگلیسی، در سال 1899 میلادی، در خانوادهای متوسط در انگلستان چشم به جهان گشود. از همان کودکی، با تشویق مادرش وارد یک آکادمی رقص در لندن شد. نخستین حضورش بر صحنه، در ژانویهی 1911، در نمایشی کودکانه به نام ماهی قرمز بود. او از یازدهسالگی شروع به بازی در نقشهای کوچک کرد و بهمدت شش سال، زیر نظر چارلز هاتری، بازیگری را فراگرفت. کارد معتقد بود هرآنچه که درمورد کمدی میداند از آموزشهای هاتریست. تا بیستوچهارسالگی، نمایشنامههایی به سبک کمدی نوشت. به تو میسپارم (1920) و ایدهی جوان (1923) از آن جملهاند؛ اما تا بهصحنهرفتن نمایشنامهی گرداب (1924) با بازی خودش، نتوانسته بود جایگاهش را بهعنوان یک نمایشنامهنویس ثابت کند. موفقیت این اثر شهرت او را هم بهعنوان یک نمایشنامهنویس و هم بهعنوان یک بازیگر تثبیت کرد تا آنجا که در سال 1925، چهار نمایشنامه را بهطور همزمان در لندن اجرا میکرد. او سبکی از تئاتر را خلق کرده بود که کاملاً به خودش تعلق داشت. طی هشت سال، از سال 1924، سبک خود را با نمایشنامههایی مانند تب یونجه، تلخ و شیرین، زندگی خصوصی و طرحی برای زندگی تحکیم بخشید. او همواره مورد توجه رسانهها بود و جراید نیز دربارهی نحوهی صحبتکردن و سبک او مینوشتند. در سال 1969، نیویورک تایمز در مصاحبهای نوشت: «برترین استعداد کارد فقط نویسندگی یا آهنگسازی، بازیگری یا کارگردانی نبوده بلکه ارائهی سبکی منحصربهفرد ــ ترکیبی از جسارت و جذابیت، جلوهگری و متانت ــ بوده است.» تا سال 1914، کارد نه تنها 32 نمایشنامه بلکه 50 ترانه نوشت. آهنگهای طعنهآمیزش و اقدام به برگزاری کنسرت در طی جنگ برای سربازان، او را در فهرست مرگ نازی قرار داد. لذت خنده چند روز از زندگی گری اسنداین را روایت میکند که بازیگری موفق و شیفتهی سبک کمدی است و برای توری به آفریقا آماده میشود. در این میان، گری باید با زنانی برخورد کند که میخواهند او را اغوا کنند، منشی و همسرش را قانع و راضی کند، با یک نمایشنامهنویس جوان دیوانه کنار بیاید و بر بحران قریبالوقوع میانسالیاش غلبه کند. همانطور که کارد اذعان کرده، گری برداشتی از شخصیت واقعی خودش است. او در زمان جنگ جهانی دوم، به توصیهی چرچیل، به تور آفریقا، آسیا و اروپا رفته بود تا برای سربازان آواز بخواند و آنان را سرگرم کند. ایدهی لذت خنده در ذهن کارد طی سه سال شکل گرفت اما فقط در شش روز نوشته شد. کارد از این نمایشنامه با عبارت «یک کمدی بسیار سبک، نوشتهشده با هدف معرفی بخشی از خودم» یاد میکرد.
انتشارات لوح دانش در سال 1377 با هدف تولید کتاب برای کودکان و نوجوانان تأسیس شد. در ادامهی فعالیت خود و در راستای تولید کتب ارزشمند و فرهنگی با ایجاد اتاق فکری فعال، بهرهمندی از پدیدآوران حرفهای و عوامل مجرب و کارآزمودهی تولید کتاب، تغییراتی مبنایی در بدنه و سیاستگذاریهای انتشارات صورت پذیرفت. در سال 1398 و در مرحلهی دوم توسعهی فعالیتهای فرهنگی، مقدمات تولید کتب درخور، شایسته و متناسب با نیازهای جامعهی فرهنگی و دوستدار کتاب... (مشاهده بیشتر)
تمامی حقوق این وبسایت برای انتشارات لوح دانش محفوظ است
طراحی توسط آژانس استیرینگ