Search
Close this search box.

پدیدآورندگان

آذین صبائی

آذین صبائی، مدرس و مترجم زبان انگلیسی، در سال 1372 در رشت به دنیا آمد. وی مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته‌ی آموزش زبان انگلیسی از دانشگاه گیلان گرفته و سال‌ها به تدریس آیلتس پرداخته است. ترجمه‌ی او از نمایشنامه‌ی لذت خنده، اثر نوئل کارد، نخستین فعالیت وی درزمینه‌ی ترجمه‌ی ادبی‌ست. صبائی از اولین مترجمانی است که آثار کارد را از انگلیسی به فارسی برگردانده است. صبائی مشغول ترجمه‌ی آثار دیگری از درام‌نویسان آمریکایی‌ست که به­‌زودی توسط انتشارات لوح دانش منتشر خواهند شد.

ادوارد باند

ادوارد باند، شاعر، نمایشنامه‌نویس، فیلمنامه‌نویس، کارگردان و تئوریسین تئاتر در سال 1934 در لندن متولد شد. او در شش دهه فعالیت حرفه‌ای خود، بالغ بر پنجاه نمایشنامه نوشته است. نجات‌یافته و جاده‌ی باریک به شمال دور از مهم‌ترین آثار اوست. در سال 2010، در لندن و به‌منظور بزرگداشت او، شش نمایشنامه از وی که هر یک از یک دهه از فعالیت هنری‌اش انتخاب شده بودند، به‌طور هم‌زمان، به روی صحنه رفتند. باند برای نشان‌دادن عریان خشونت بر روی صحنه مشهور است.

اسلاونکا دراکولیچ

اسلاونکا دراکولیچ زاده‌ی چهارم ژوئیه 1949 شهر ری‌بِکا در کرواسی است. وی در دانشگاه زاگرب در رشته‌های ادبیات تطبیقی و جامعه‌شناسی تحصیل کرده. فعالیت نویسندگی را ابتدا با دو نشریه استارت و باناس ـــ هر دو چاپ زاگرب ـــ شروع کرد. بعدها، در سال 1990، بنا به دلایل سیاسی مجبور به ترک کرواسی و مهاجرت به سوئد شد. هم‌اکنون هم در استکهلم و هم در زاگرب زندگی می‌کند. آثار داستانی وی عبارت‌اند از: هولوگرام‌های هراس (1992)، پوست شیشه‌ای (1993)، طعم مرد (1997)، اِس (1999) و تختخواب فریدا (2008). ناداستان وی به قرار زیر است: چطور از کمونیسم جان به در بردیم و حتی خندیدیم (1991)، کافه اروپا (1996)، آزارشان به مورچه هم نمی‌رسید (2004).

امید آل‌آقا

امید آل‌آقا، نویسنده، مترجم ادبی و ویراستار، فارغ‌التحصیل مقطع کارشناسی ارشد رشته‌ی حقوق و دانش‌آموخته‌ی کارگردانی-بازیگری از کانون آموزش‌های هنری سمندریان است. بازی در نمایش‌های دست بالای دست، جشن تولد، رستاخیز ما مردگان، آه، پدر، پدر بیچاره... و... همچنین کارگردانی نمایش کارول برای مجموعه‌ی تئاتر شهر از سوابق نمایشی او در اوایل دهه‌ی 80 است. وی شش عنوان از سری‌مجموعه‌ی افسانه‌های کهن (از گروه چرخ خورشید انتشارات لوح دانش) را به شعر انگلیسی برگردانده و بیش از ده نمایشنامه ترجمه کرده که برخی از آن‌ها را با اجازه‌ی‌ مؤلف و صاحب اثر، توسط ناشران مختلف منتشر کرده است. تاکنون آثار بسیاری به سرپرستی، زیر نظر یا با ویرایش او به چاپ رسیده‌اند. انتشارات لوح دانش در حال آماده‌سازی آثار تألیفی او برای چاپ است.

بهنود فرازمند

بهنود فرازمند، متخصص جراحی عمومی، شاعر و نویسنده، مترجم زبان انگلیسی و فرانسه و ویراستار بوده و همچنین دارای تحصیلات در رشته‌ی روانشناسی‌ست.
وی مترجم بیش از ۴۰ عنوان رمان و کتاب ادبی و چندین کتاب در حوزه‌ی روانشناسی، زیست‌شناسی و تکامل برای مخاطبین عام بوده است. او علاوه بر پژوهش‌ در رشته‌ی تخصصی خود و پژوهش در زمینه‌های دیگر ازجمله روانشناسی و انسان‌شناسی زیستی، در زمینه‌ی ترجمه‌ی کتاب‌های روانشناسی و رمان‌های ادبی پیشروی روز دنیا فعال است. از مهم‌ترین ترجمه‌های او می‌توان به ترجمه‌ی آثار میشل ولبک، مهم‌ترین نویسنده‌ی حال حاضر فرانسه اشاره کرد.

خاطره محمدی هستم، متولد پاییز 68 در شهر سنندج. دیپلم تجربی، لیسانس مهندسی خاک، کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی و محصل روانشناسی بالینی. از وقتی که خودم رو میون کلمات شناختم، سعی کردم که برش‌هایی از زندگی رو با چاشنی زیاد تخیل روایت کنم. هر روز که چشم باز می‌کنم به خودم می‌گم که دنیا بی‌نهایت بزرگه و امروز باید بخونم، بنویسم، ببینم، بشنوم... تا اندازه‌ی کف دستی از اون رو کشف کنم. در سال 98 یک مجموعه‌داستان به اسم «دیر بجنبی اتفاق شومی می‌افتد»، در سال 1400 یک رمان با نام «استحاله جاهای خالی» و در سال 1403 یک مجموعه‌داستان با عنوان «مراسم تدفین در گورستان اورنان» در کشور سوئد چاپ کردم. مجموعه‌داستان دیگه‌ای از من، که اسمش «دریچه‌ی تردد گربه‌ی واحد ۳» است، در انتشارات لوح دانش درحال آماده‌سازی برای چاپه. در حال حاضر هر روز می‌نویسم. شغلم نویسندگیه و یک مجموعه‌شعر به زبان کُردی از شیمبورسکا ترجمه کردم که هنوز چاپ نشده.
خاطره محمدی

خاطره محمدی هستم، متولد پاییز 68 در شهر سنندج. دیپلم تجربی، لیسانس مهندسی خاک، کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی و محصل روانشناسی بالینی. از وقتی که خودم رو میون کلمات شناختم، سعی کردم که برش‌هایی از زندگی رو با چاشنی زیاد تخیل روایت کنم. هر روز که چشم باز می‌کنم به خودم می‌گم که دنیا بی‌نهایت بزرگه و امروز باید بخونم، بنویسم، ببینم، بشنوم... تا اندازه‌ی کف دستی از اون رو کشف کنم. در سال 98 یک مجموعه‌داستان به اسم «دیر بجنبی اتفاق شومی می‌افتد»، در سال 1400 یک رمان با نام «استحاله جاهای خالی» و در سال 1403 یک مجموعه‌داستان با عنوان «مراسم تدفین در گورستان اورنان» در کشور سوئد چاپ کردم. مجموعه‌داستان دیگه‌ای از من، که اسمش «دریچه‌ی تردد گربه‌ی واحد ۳» است، در انتشارات لوح دانش درحال آماده‌سازی برای چاپه. در حال حاضر هر روز می‌نویسم. شغلم نویسندگیه و یک مجموعه‌شعر به زبان کُردی از شیمبورسکا ترجمه کردم که هنوز چاپ نشده.

رحیم رشیدی‌تبار

سرنوشت خانواده‌‌ی من با تبعید ناخواسته و مهاجرت گره خورده است. جایی به نام تایی در جنوب شهرستان خرم‌آباد  خاستگاه خانواده‌ی من است. پدربزرگم بر اثر یک اجبار که مجالی برای گفتن آن نیست، از تایی به پشتکوه ایلام مهاجرت می‌کند. هنگام  کوچ اجباری و تبعید ناخواسته‌ی لرهای پشتکوه به خراسان (تربت‌حیدریه و...) توسط پهلوی اول، پدرم که خردسالی بیش نبوده به همراه برادران خود شبانه به سمت شمال خوزستان می‌گریزد. نیم قرن بعد، من که ته‌تغاری خانواده‌ام در تاریخی که هیچ کس به درستی از سال، ماه و روزش آگاه نیست، در روستایی به ‌نام قلعه‌ی بابو به دنیا می‌آیم. در شناسنامه‌ام تاریخ تولدم را یک فروردین‌ماه 1357 نوشته‌اند که به گواه بزرگ‌ترهایم بی‌شک این تاریخ زادروز من نیست. خواندن و نوشتن را از "دبستان «آرزو»یِ روستایی در دل بیشه‌های بالارود به نام زاویه مشعلی فراگرفتم و پس از آن تحصیلات خود را در شهرستان شوش ادامه دادم و در سال 1375دیپلم‌ گرفتم. سال 1376 به سربازی رفتم و پس از دوران سربازی پایم به محیط‌های فرهنگی-هنری باز شد. سال 1381 وارد دانشگاه شدم و سال 1385در مقطع کارشناسی رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی فارغ‌التحصیل شدم . از کودکی تا سال 1388فعالیت اول من در زمینه‌ی کشاورزی و کشت‌‌وزرع بوده و فعالیت‌ هنری برایم شکلی جدی نداشت. سال 1388 به تهران مهاجرت کردم و پس از آن تا به امروز  به‌صورت جدی و متمرکز نمایشنامه‌نویسی را دنبال کرده‌ام. سال 1395 در جایگاه دانشجوی کارشناسی ارشد رشته‌ی ادبیات نمایشی پایم دوباره به دانشگاه باز شد. در اوایل دهه‌ی ‌نود به تشویق محمد یعقوبی که آن روزها عضو هیات‌مدیره‌ی کانون نمایشنامه‌نویسان و مترجمان تئاتر ایران بود، عضو این کانون شدم و تا به امروز در سه دوره به‌عنوان بازرس کانون و سه دوره به عنوان عضو هیات‌مدیره‌ی کانون به فعالیت صنفی مشغولم.

رضا شیرمرز

رضا شیرمرز، نمایشنامه‌نویس، مؤلف، مترجم، پژوهشگر، شاعر و خواننده‌ی کلاسیک است که بیش از 30 جلد کتاب تألیفی و ترجمه در کارنامه‌ی خود دارد. او با ناشران برجسته‌ی ایران همچون قطره، ققنوس، نمایش، آهنگ دیگر و... مرکز هنرهای نمایشی، جشنواره‌ی بین‌المللی تئاتر فجر، شبکه‌های مختلف رادیو مانند فرهنگ، جوان، تهران... همکاری داشته، با روزنامه‌­ها و مجلات معتبر ایران مانند کلک، شرق، پایاب، کارنامه... در قالب مقاله‌نویسی یا مصاحبه همکاری کرده و جوایز ملی متعدد و معتبر نمایشنامه‌نویسی و پژوهشی در حیطه‌ی تئاتر  دریافت نموده است. رضا شیرمرز آواز سنتی را نزد استاد رضوی سروستانی و آواز کلاسیک را نزد اساتید محمد نوری و علیرضا شفقی‌نژاد آموخت. به دلیل محدودیت­‌های موجود تا امروز او تمایلی به فعالیت در عرصه‌ی موسیقی، بالأخص آواز نداشته، اگرچه ترانه‌ها و قطعات متعددی را برای ارائه آماده کرده­ بود. رضا شیرمرز به زبان‌های فارسی، ترکی، انگلیسی و یونانی آواز می‌خواند.

روزبه حسینی

شاعر، رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس. متولد 1357 در تهران. مؤسس و سرپرست گروه فیلم و تئاتر «و ناگهان» و از شاگردان کارگاه شعر و قصه‌ی دکتر رضا براهنی در دهه‌ی هفتاد شمسی است. او از اواخر دهه‌ی هفتاد تا به امروز، در کنار نوشتن، طراحی، دراماتورژی و کارگردانی ده‌ها نمایش برای صحنه و رادیو، بیشتر زمانش را برای تعلیم تئاتر، شعر، قصه‌نویسی و نقد ادبیات و هنر، در راه کشف و پرورش استعدادهای جوان گذارنده است.

سارا دهجی

سارا دهجی (سا/ده)، طراح گرافیک و تصویرگر. زاده‌ی 1372 در تهران. او پس از فارغ‌التحصیل‌شدن از دانشگاه در رشته‌ی ارتباط تصویری در مقطع کارشناسی ارشد، به‌عنوان مدیر هنری و طراح در شرکت‌های تبلیغاتی مختلف مشغول به کار بوده است. تجربیات وی شامل طراحی هویت بصری، پوستر، جلد کتاب، لوگو، بسته‌بندی، دیجیتال پینت و... برای آژانس‌های تبلیغاتی داخلی و خارجی‌ست. وی علاوه‌بر طراحی گرافیک، درزمینه‌ی تصویرگری فعالیت دارد و آثارش در نمایشگاه‌ها و جشنواره‌های مختلف به نمایش درآمده است. او هم‌اکنون مدیر هنری و طراح گرافیک انتشارات لوح دانش است.

ساموئل هانتر

نمایشنامه‌ی وال براساس تجربیات شخصی نویسنده نوشته شده است. وقتی هانتر به گرایشات هم‌جنس‌گرایانه‌ی خود اعتراف کرد، از مدرسه‌ی مذهبی اخراج شد؛ این اخراج منجر شد به سال‌ها افسردگی و روی‌آوردن به پرخوری. ایده‌ی نوشتن وال زمانی در ذهن هانتر شکل گرفت که در نیویورک با پارتنر خود زندگی می‌کرد؛ دورانی که در دانشگاه راتگرز آمریکا به تدریس مقاله‌نویسی مشغول بود. در راتگرز، همه‌ی دانشجویان ملزم به گذراندن درس مقاله‌نویسی به‌عنوان یک واحد درسی بودند. هانتر احساس کرد که اکثر دانشجویان علاقه‌ای به این درس ندارند و فقط به نمره‌ی قبولی بسنده کرده‌اند. ازاین‌رو، روزی از آنان خواست که هرچه می‌خواهند بنویسند؛ راجع به هرچیز و هرکس، فقط نوشته‌هایشان صادقانه باشد. او قول داد که به آن‌ها کمک خواهد کرد تا از همین نوشته‌ها مقاله‌ای خوب و درخور استخراج کنند. او در مصاحبه‌ای می‌گوید: «دانشجویانم جملات شگفت‌انگیزی نوشتند. یکی نوشت: «فکر می‌کنم باید قبول کنم که زندگی‌ام خیلی هیجان‌انگیز نخواهد بود.» و این بسیار غم‌انگیز، مظلومانه و درعین‌حال زیبا بود. در آن لحظه بود که با خود اندیشیدم که می‌بایست نمایشنامه‌ای درمورد یک مدرس مقاله‌نویسی بنویسم و این‌گونه نمایشنامه‌ی وال شکل متولد شد.»

سعید رزاقی

سعید رزاقی تصویرگر باسابقه و شناخته‌شده‌ی زاده‌ بابل است. او با مجلات و نشریات مختلف و مهمی همکاری کرده و آثارش جوایز بین‌المللی بسیاری برده است. آموزش طراحی، تصویرگری، کمیک‌استریپ (پی‌نما) و داوری جشنواره‌های مختلف از دیگرفعالیت‌های اوست. رزاقی 44 عنوان کتاب کودک برای انتشارات لوح دانش تصویرگری کرده است.

علیرضا دوراندیش

علیرضا دوراندیش (زاده‌ی چهاردهم مرداد 1349 منوجان در جنوب استان کرمان) مترجم، نویسنده، شاعر و روزنامه‌نگار ساکن شهر کرمان است. وی دوره‌ی دبستان و راهنمایی را در زادگاهش سپری کرد و برای تحصیل در دوره‌ی دبیرستان به بندرعباس رفت. بعد از پایان دوره‌ی متوسطه در رشته‌ی مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس قبول شد و مدارک کارشناسی و کارشناسی‌ارشد خودش را در همین رشته و از همین دانشگاه کسب کرد. آثار و ترجمه‌های وی عبارت‌اند از مینوجهان  (نشر فرهنگ عامه 1394)، پل سن‌لوئیس رِی نوشته‌ی تورنتون وایلدر (نشر افراز 1394)، بی‌سایگان نوشته‌ی فرانسواز ساگان (نشر نون 1394)، فِیِستا نوشته‌ی ارنست همینگوی (نشر نون 1395)، زن آندروس نوشته‌ی تورنتون وایلدر (نشر نیماژ 1396)، آخرین رُز کشمیری نوشته‌ی باربارا کِلِوِرلی (نشر قطره 1397)، راز رومی نوشته‌ی ویکتوریا لی (نشر کلک زرین 1399)، نفوذ به لانه‌ی خرگوش نوشته‌ی پابلو ویلالوبوس (نشر نون 1399). تاکنون «بی‌سایگان» به چاپ چهارم، «فیستا» و «آخرین رُز کشمیری» به چاپ سوم و «زن آندروس» و «نفوذ به لانه‌ی خرگوش» به چاپ دوم رسیده‌اند.

فرانک صبائی

فرانک صبائی در سال 1362 در رشت متولد شد. او مدرس نمایشنامه‌نویسی و کارگردانی تئاتر است. وی دارای مدرک کارشناسی از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد از دانشگاه آزاد تهران در رشته‌ی کارگردانی نمایش است. در سال 1392، در جشنواره‌ی تئاتر دانشگاهی، صبائی نفر برگزیده‌ی کارگردانی و طراحی صحنه برای نمایش روز مرگ در داستان هملت شد، همچنین در سال 1394 ، موفق به کسب لوح تقدیر گریم و کاندیدای طراحی لباس در جشنواره فجر برای نمایش ادامه‌ی مطلب شده است. کتاب دراماتورژ در تئاتر ایران اثر تألیفی وی و نمایشنامه‌ی لذت خنده اولین اثر ترجمه‌ی اوست.

نوئل کارد

سِر نوئل کارد، نمایشنامه­‌نویس، بازیگر و آهنگساز انگلیسی، در سال 1899 میلادی، در خانواده‌­ای متوسط در انگلستان چشم به جهان گشود. از همان کودکی، با تشویق مادرش وارد یک آکادمی رقص در لندن شد. نخستین حضورش بر صحنه، در ژانویه­‌ی 1911، در نمایشی کودکانه به نام ماهی قرمز بود. او از یازده­‌سالگی شروع به بازی در نقش­‌های کوچک کرد و به­‌مدت شش سال، زیر نظر چارلز هاتری، بازیگری را فراگرفت. کارد معتقد بود هرآنچه که درمورد کمدی می­‌داند از آموزش­­‌های هاتری­‌ست. تا بیست‌وچهارسالگی، نمایشنامه­‌هایی به سبک کمدی نوشت. به تو می‌سپارم (1920) و ایده‌­ی جوان (1923) از آن جمله‌­اند؛ اما تا به‌­صحنه­‌رفتن نمایشنامه­‌ی گرداب (1924) با بازی خودش، نتوانسته بود جایگاهش را به­‌عنوان یک نمایشنامه‌نویس ثابت کند. موفقیت این اثر  شهرت او را هم به­‌عنوان یک نمایشنامه‌­نویس و هم به­‌عنوان یک بازیگر تثبیت کرد تا آنجا که در سال 1925، چهار نمایشنامه را به‌­طور هم‌­زمان در لندن اجرا می­‌کرد. او سبکی از تئاتر را خلق کرده بود که کاملاً به خودش تعلق داشت. طی هشت سال، از سال 1924، سبک خود را با نمایشنامه‌­هایی مانند تب یونجه، تلخ و شیرین، زندگی خصوصی و طرحی برای زندگی تحکیم بخشید. او همواره مورد توجه رسانه­‌ها بود و جراید نیز درباره­‌ی نحوه‌­ی صحبت­‌کردن و سبک او می­‌نوشتند. در سال 1969، نیویورک تایمز در مصاحبه­‌ای نوشت: «برترین استعداد کارد فقط نویسندگی یا آهنگسازی، بازیگری یا کارگردانی نبوده بلکه ارائه­‌ی سبکی منحصربه­‌فرد ــ ترکیبی از جسارت و جذابیت، جلوه­‌گری و متانت ــ بوده است.» تا سال 1914، کارد نه تنها 32 نمایشنامه بلکه 50 ترانه نوشت. آهنگ‌های طعنه‌آمیزش و اقدام به برگزاری کنسرت‌ در طی جنگ برای سربازان، او را در فهرست مرگ نازی‌ قرار داد. لذت خنده چند روز از زندگی گری اسنداین را روایت می­‌کند که بازیگری موفق و شیفته­‌ی سبک کمدی است و برای توری به آفریقا آماده می‌­شود. در این میان، گری باید با زنانی برخورد کند که می‌خواهند او را اغوا کنند، منشی و همسرش را قانع و راضی کند، با یک نمایشنامه‌نویس جوان دیوانه کنار بیاید و بر بحران قریب‌الوقوع میانسالی‌اش غلبه کند. همان­‌طور که کارد اذعان کرده، گری برداشتی از شخصیت واقعی خودش است. او در زمان جنگ جهانی دوم، به توصیه­‌ی چرچیل، به تور آفریقا، آسیا و اروپا رفته بود تا برای سربازان آواز بخواند و آنان را سرگرم کند. ایده‌­ی لذت خنده در ذهن کارد طی سه سال شکل گرفت اما فقط در شش روز نوشته شد. کارد از این نمایشنامه با عبارت «یک کمدی بسیار سبک، نوشته‌­شده با هدف معرفی بخشی از خودم» یاد می‌­کرد.